یکی از علومی که تاثیر آن در مقوله زیبایی از افراد زیادی پوشیده است، علم نوروساینس یا عصبشناسی است. بسیاری از افراد حتی اسم این علم را نیز نشنیدهاند، چه برسد به این که از رابطه بین زیبایی و آن آگاه باشند.
گفتنی است در سالهای اخیر، روابط مستقیم و غیر مستقیم زیادی بین مقوله زیادی و علم نوروساینس کشف شده است که پیش از آن حتی فکرش را هم نمیکردیم.
به همین منظور، در این مطلب قصد داریم ابتدا توضیح کوتاهی از علم نوروساینس ارائه دهیم تا افرادی که بهکلی از این علم مطلع نیستند، یک آگاهی نسبی از آن به دست آورند. سپس به روابط میان نوروساینس و زیبایی و تاثیر این دو بر یکدیگر میپردازیم.
اگر شما هم برای اولین بار است که اسم نوروساینس را میشنوید یا تا الان فکر میکردید این دو موضوع کاملا به یکدیگر بی ربط هستند، حتما تا انتهای مقاله با آرتابالانس همراه باشید.

نوروساینس چیست؟
علم نوروساینس به مغز و تاثیر آن روی رفتار و عملکردهای ذهنی یا نحوه تفکر ما میپردازد. افرادی که در این رشته مطالعه میکنند (عصبشناسها)، همچنین اتفاقاتی را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند که در ذهن افرادی که اختلالات عصبی دارند، ایجاد میشوند.
میتوان گفت علم نوروساینس بر تمام عملکردهای بدن انسان تاثیرگذار است و با بسیاری علوم دیگر برای پردهبرداری از بعضی عملکردهای انسان و اختلالات عملکرد او، همکاری میکند.
رابطه نوروساینس و زیبایی
یکی از مهمترین و فلسفیترین مفاهیمی که در طول تاریخ بشر را به تحقیق و جستجو راجع به خود واداشته است، مقوله زیبایی است.
زیبایی چیست؟ آیا مجموعه ثابتی از ویژگیها وجود دارد که زیبایی را تعریف میکنند؟ آیا زیبایی یک مفهوم ذهنی است که هر فرد برای خود به یک شیوه آن را تفسیر میکند، یا یک تصویر واقعی است که تمام افراد میتوانند روی آن به توافق برسند؟ آیا تمام هنرها زیبا هستند؟
این پرسشهایی که مشاهده میکنید، تنها بخش کوچکی از پرسشهای بشر راجع به زیبایی بودند که از آغاز تاریخ و گاهی تا به امروز، هنوز هم ذهن افراد را به خود درگیر کردهاند.
از آن جایی که بعضی از این پاسخها هنوز هم بی پاسخ ماندهاند یا بسیاری افراد روی جواب آنها اختلاف نظر دارند، مفهومی به نام زیبایی شناسی عصبی به میان آمد که به نوعی کلید میتواند تمام این پاسخها باشد.
زیبایی شناسی عصبی
علم زیبایی شناسی عصبی برای توضیح نحوه درک ما از زیبایی در رشتههای مختلف (هنر، رقص، موسیقی و غیره) در سطح عصبشناسی استفاده میشود. بهطوری که پاسخ سوالاتی که بالاتر ذکر شد، در قلب این علم نوین نهفته است.
این اصطلاح اولین بار توسط سمیر زکی ابداع شد که در واقع در آن به پایههای عصبی درک هنر و زیبایی میپردازند.
این علم بر این باور است که بین تعریف افراد مختلف از زیبایی، شباهتهای اساسی وجود دارد و صرف نظر از فرهنگ و ملیت، تمام ما انسانها در ذهن خود تعارف مشخصی از زیبایی داریم.
یکی از مهمترین تحقیقاتی که در این باره انجام گرفت، مطالعهای بود که روی چند کودک انجام شد. در این مطالعه از چند کودک از ملیتها و کشورهای مختلف خواسته شد بدون در نظر گرفتن معیار خاصی، رنگی را انتخاب کنند که بیشتر دوست دارند.
سپس علی رغم این که کودکان از کشورها و فرهنگهای متفاوتی آمده بودند، اکثرا رنگهای آبی و سبز را انتخاب کردند که ریشه در زیباشناسی ذهنی و عصبی آنها دارد.
زیبایی شناختی محدود به زمان و فرهنگ نیست
یکی از مهمترین اصولی که علم زیبایی شناختی عصبی پیشنهاد میدهد این است که صرف نظر از محل زندگی و فرهنگ ما، از نظر ذهنی، فطری و عصبی تعریف تقریبا یکسانی از زیبایی داریم و علت این است که همه ما انسان هستیم و فطریت ما مشابه است.
این علم میگوید مردم در انواع فرهنگهای سراسر دنیا، نظر تقریبا یکسانی راجع به چهره جذاب دارند و دلیل این موضوع چیزی بهجز ساختار ذهنی مشترک انسانها نیست.
همین نظریه بیان میکند بهطور کلی تمام انسانها 3 معیار مشترک برای تعیین زیبایی دارند که در حتی در وجود حیوانات نیز یافت میشود: تقارن، جنسیت و معمولی بودن.
دانشمندان معتقد هستند که این صفتها برای انتخاب جفت از اهمیت بالایی برخوردار بوده و تمام جانوران و انسانها برای انتخاب جفت مناسب، این سه خصوصیت را مد نظر قرار میدهند.
ریشه جذابیت در چیست؟
گفتیم که علم زیبایی شناسی عصبی باور دارد که ریشه اصلی تشخیص جذابیت و زیباییها در محیط اطراف و بهویژه در چهره انسانها، رابطه مستقیمی با سیستم عصبی و ذهن دارد. اما ریشه این رابطه کجا است؟
سیستم زیبایی شناسی به بخشی از شبکه عصبی گفته میشود که وظیفه آن پردازش چهرهها است و مناطق متفاوتی از مغز را، مانند لب پس سری درگیری میکند.
این ناحیه سیگنالهایی را از چشم دریافت میکند و پس از شناسایی چهره مورد نظر و به دست آوردن اطلاعاتی مانند ساختارها، حالتها و حرکت لبها، آنها را به سیستم پردازشگر اطلاعات پیشرفته ارسال میکند.
مطالعات نشان دادهاند که چهرههای جذاب، شبکهای از مغز را که با هورمون دوپامین کار میکند فعال میکنند و با تحریک بخشهایی از هسته مغزی، احساس لذت را در فرد به وجود میآورد.
پس بنابر این نظریهها و اطلاعات داده شده در مییابیم که درک زیباییها و تشخیص جذابیت افراد، کاملا ریشه در ذهن و عملکرد سیستم عصبی ما دارد که همان تعریف زیبایی شناسی عصبی است.
چالشهای زیبایی شناسی عصبی
با وجود پیشنهادات و نظریههای مختلف از سوی دانشمندان و محققان درباره ارتباط زیبایی و نوروساینس و انجام تحقیقات و مطالعات فراوان، تعدادی چالش در این علم وجود دارد.
باید گفت که تمام محققان و دانشمندان با این موضوع مخالف نیستند و برخی افراد باور دارند که اصلا رابطهای میان زیبایی و نوروساینس وجود ندارند.
این افراد عقیده دارند که مقوله هنر کاملا انتزاعی است و نمیتوان آن را وارد رشتههای علمی کرد، پس چرا باید آن را از نظر علمی تحقیق و بررسی کنیم؟
افراد مخالف مفهوم زیبایی شناسی عصبی بر این باور هستند که زیبایی و هنر و بهطور کلی تجربیات زیباشناسی قابل مشاهده و علمی نیستند و نخواهند بود. این تجربیات همیشه تحت تاثیر فرهنگ افراد هستند و از نظر زیست شناسی میتوانند به ارث برسند یا حتی بهطور مصنوعی ساخته شوند.
به عنوان مثال، یک فرد مسلمان ممکن است زیبایی را بیش از هر مکان مقدس دیگری در مسجد پیدا کند، تنها به این دلیل که دین او اسلام است و این باور از نظر دینی به او شناسانده شده است.
سخن نهایی
بهطور کلی مقوله زیبایی شناسی عصبی مانند هر نظریه و مفهوم نوین دیگری، موافقان و مخالفان خودش را دارد و مسیر زیادی را باید برای اثبات یا رد شدن طی کند.
نکته مهمتر از این موافقتها و مخالفتها این است که تا 40 سال پیش، هیچ روشی برای مطالعه درک زیبایی بهصورت عملی وجود نداشت. اما امروز، علم در حال پیشرفت زیادی در این زمینه است و در آیندهای نزدیک موفق خواهیم شد احساسات دیگری مانند عشق، نفرت، خوشحالی یا زیبایی را اندازه گیری کنیم.
همچنین بر خلاف مخالفان این نظریه و وجود انتقادهای فراوان، تحقیق و جستجو راجع به این رشته همچنان ادامه دارد و در صدد برداشتن موانع بین علم و هنر است.